این تابستان شگفتانگیزترین فرصت را داشتم تا دوباره با آن بلوویچ، روسری معروف و محبوبی که اثری از خود بر جای گذاشت، دوباره ارتباط برقرار کنم. آن زندگی طولانی و زیبایی داشت و متأسفانه اندکی پس از 97 سالگی در پاییز گذشته درگذشت.
من بسیار سپاسگزارم که فرصتی برای شناختن او به دست آوردم و از این که او چقدر کامل و سخاوتمندانه زندگی خود را سپری کرد، الهام گرفتم.
این داستان طولانی است، بنابراین تصمیم گرفتیم آن را به چهار قسمت تقسیم کنیم. قسمت اول درباره نحوه شناخت من با آن و ایجاد باغ گل رز ما است.
بخش دوم درباره این است که چگونه به حفظ مجموعه خارقالعاده گل رز و فرآیندی که برای انتشار برخی از گنجینههای کمیاب او استفاده کردیم، کمک میکنیم.
در بخش سوم، من اطلاعات بیشتری در مورد مجموعه گل رز خود در مزرعه و منابعم برای انواع کمیاب و سخت پیدا می کنم.
و بخش چهارم یک مصاحبه فوقالعاده با آن است که اشک شما را در میآورد – او یکی از الهامبخشترین زنانی بود که تا به حال ملاقات کردم. امیدوارم از این سریال لذت ببرید.
من اکنون نزدیک به 20 سال است که انواع کمیاب و ارثی گل رز را جمع آوری می کنم. مدت کوتاهی پس از خرید خانهمان در کشور، من سر کار رفتم تا یک هکتار از چمنهای کاملاً آراسته شدهمان را به یک باغ مخفی وحشی و جادویی با الهام از تمام کتابهای باغبانی انگلیسی که در کتابخانه بررسی کردم، تبدیل کنم.
پس از گذشت چند سال از سفر باغبانیام، من یک کشاورز تمام عیار گل شدم و اولین کمک مالی خود را برای آزمایش طیف گستردهای از گلهای رز دریافت کردم که به داشتن رزهای بسیار عالی و مناسب برای برش معروف بودند. برخی از گونه ها از اینجا در ایالت ها بودند، اما بسیاری از آنها باید از خارج وارد می شدند، که فرآیندی بسیار پیچیده، زمان بر و پرهزینه بود.
بازرس کارخانه USDA منطقه ما، من را با یک روزاریان محلی که در فرآیند واردات بسیار باتجربه بود وصل کرد و او سخاوتمندانه به من پیشنهاد داد که تمام مراحل را طی کند و پس از ورود آنها به ایالت ها، تنظیمات خود را برای قرنطینه کردن گیاهان به من نشان دهد. و اینگونه بود که آن بلوویچ را شناختم.
آن تا حدودی یک افسانه در دنیای گل رز است و با اشتیاق و به اشتراک گذاری سخاوتمندانه خود الهام بخش بسیاری شده است. عشق او به گل رز مسری بود و در حالی که بعداً در زندگی به باغبانی روی آورد (او اولین گل رز خود را در 60 سالگی پرورش داد)، جهان را جست و جو کرد و بزرگترین مجموعه گل رزهای غول پیکر را در آمریکای شمالی گردآوری کرد و پنج کتاب در این زمینه در سال 2018 نوشته است. سال های پس از آن
اولین باری که باغش را دیدم، که انگار قدم گذاشتم به دنیایی دیگر، هرگز فراموش نمی کنم. آن و همسرش مکس میزبانان بسیار گرمی بودند و یک بعدازظهر از وقت خود را به من اختصاص دادند و در تمام باغهای زیبا و دهها درخت درختی غرق شده در عصاهای قوسی گل رز که تازه در شرف شکوفایی بودند، قدم زدند.
هر بار که فکر میکردم در پایان تور هستیم، گوشهای را به بخش دیگری از باغ تبدیل میکردیم که مملو از انواع مختلفی بود که فقط در کتابها درباره آنها خوانده بودم.
پس از اولین دیدار، آن به من اجازه داد تا هر چند وقت یک بار که میخواهم برگردم و من چند بار دیگر در آن فصل برگشتم تا در اطراف پرسه بزنم و در تمام جادو غوطه ور شوم. این یک منظره مطلق برای دیدن بود.
من آنقدر درگیر مزرعه و بزرگ کردن بچه ها بودم و سعی می کردم سرم را بالای آب نگه دارم که ارتباطم را با آن از دست دادم، اما هر ماه ژوئن که تمام گل های رز قدیمی در باغ من شکوفا می شدند، به او فکر می کردم و آرزو می کردم که بروم. بازگشت.
یک دوجین یا چند سال به جلو حرکت کنید و بالاخره یک قطعه زمین بزرگتر داشتیم که آن را مال خود بدانیم. زمانی که مزرعه را به دست آوردیم، لوح خالی یک مزرعه بدون هیچ ساختاری بود. تصور اینکه چه چیزی میتواند تبدیل شود سخت بود، اما یکی از چیزهایی که میدانستم میخواهم در آن گنجانده شود، باغ گل رز بود – و پر کردن مزرعه با انواع کمیاب و ارثی تا جایی که ممکن است در دستم باشد.
بنابراین من به کار جمع آوری گیاهان از طیف گسترده ای از نهالستان ها و پرورش دهندگان تخصصی در سراسر کشور رفتم. در مجموع، من بیش از 250 گونه جداگانه و نزدیک به 1000 گیاه را جمع آوری کردم.
زمانی که همه گیاهان را جمع کردم، بکی کرولی (که از انگلستان آمد تا به من در طراحی مزرعه کمک کند) و من شروع به نقشه برداری از جایی که همه آنها می روند. در انگلستان، باغ های دیدنی زیادی برای بازدید وجود دارد که می توانید از آنها الهام بگیرید. اما اینجا در ساحل غربی، باغهای ایجاد شده بسیار کم هستند، و پیدا کردن آنها با گلهای رز قدیمی، کاری نادر است.
ما زمان زیادی را در مهدکودک محلی مورد علاقه من، کریستینسون، گذراندیم، و جان و تونی مالکان آنقدر سخاوتمند بودند که به ما اجازه دادند از باغ شخصی آنها نیز بازدید کنیم. هم مهد کودک و هم باغ خانه آنها فوق العاده الهام بخش بود. در یکی از گفتگوهای ما بود که آن بلوویچ آمد و من تصمیم گرفتم تماس بگیرم و ببینم آیا می توانیم او را ملاقات کنیم.
سالها از آخرین صحبت ما گذشته بود، اما آن، که اکنون 97 سال دارد، همچنان به همان اندازه که من به یاد داشتم فوقالعاده بود.
در حالی که او انرژی این را نداشت که شخصاً ما را در باغ ببرد، خانواده دوست داشتنی او به من و خانم ها گشت و گذار کردند و سپس با گیره ها و دفترچه هایمان ما را آزاد کردند تا تا آنجا که ممکن بود گل رز را برش دهیم.
آخرین باری که از آن بازدید کردم، باغها و محوطههای وسیع کاملاً آراسته شده بودند. تختها لبهها و مالچپاشی شده بودند، گلهای رز با درختکاریها و طاقهای زیبای خود آموزش داده میشدند، و هکتارها چمن تازه چیده شده بودند.
اما در سالهای پس از آن، مکس از دنیا رفته بود و آن دیگر نمیتوانست به تنهایی از عهده وظیفه عظیم نگهداری از باغها برآید.
در حالی که هنوز یک منظره دیدنی بود، طبیعت به درون آن رخنه کرده بود و باغ زمانی عالی وحشی شده بود. رزها از بالای درختان بالا می رفتند، حصارها و ساختمان های کوچک را بلعیده بودند و درختانشان را کاملاً خفه کرده بودند.
توتهای سیاه زیر پایشان جا خوش کرده بودند و آن دو برای یک فضا با هم رقابت میکردند.
پس از تور، همه ما کاملاً غرق زیبایی وحشی و بزرگی مجموعه آن شدیم و نمیتوانستیم بفهمیم از کجا شروع کنیم.
بنابراین تصمیم گرفتیم به خانه برگردیم و کمی استراحت کنیم، افکارمان را جمع کنیم، وسایل را جمع آوری کنیم و صبح روز بعد برای رسیدن به محل کار برگردیم.
عروس آن، تدی، یک کپی از فهرست گل رز بیش از 20 صفحه آن را به ما داد که شامل انواع مختلف ملک و موقعیت ناهموار آن بود. نکته دشوار این بود که نام مکان ها مختصر آن بود و ما مطمئن نبودیم که آنها به کدام قسمت از باغ ها اشاره می کردند و آن کاملاً نمی توانست به خاطر بیاورد که کجاست.
ما توانستیم برچسب های پلاستیکی را روی تعدادی از انواع مختلف پیدا کنیم، اما بسیاری از آنها محو شده بودند و ناخوانا بودند یا شکننده بودند و در دستان ما خرد شده بودند.
بنابراین ما چند روز را صرف تلاش کردیم تا لیست گل رز را با انواعی که دارای برچسب هستند مطابقت دهیم و اسرار را از طریق فرآیند حذف و جستجوی زیاد در گوگل حل کنیم.
ما تمام تلاش خود را کردیم که تا جایی که میتوانیم تعداد زیادی از گلهای رز را شناسایی کنیم و دوباره برچسبگذاری کنیم، اما هنوز تعداد زیادی از گلهای رز وجود داشت که یک راز باقی مانده بود.
تیم کوچک ما از هیجان غوغا می کرد و همه بخش متفاوتی از پروژه را انتخاب کردند.
کریس از این ملک عکسها و فیلمهای پهپاد گرفت تا بتوانیم نقاط دیدنی و نقاط کلیدی را ایجاد کنیم، در حالی که بکی تمام تختها، نردهها و سازهها را ترسیم میکرد و هر گونهای را که میتوانستیم شناسایی کنیم تا در نهایت با عکسها جفت کنیم، ترسیم کرد. می تواند یک نقشه واقعی ایجاد کند.
نینا در گشت شاه توت بود و مسیرهایی را از میان برامبل ها برید تا بتوانیم به گل رزها برسیم. جیل برچسب زدن را بسیار جدی گرفت و به هر وسیله ای که لازم بود به پایه گیاهان رسید.
آنجلا با احتیاط همه انواع را دسته بندی کرد و آنها را در آب و زیر سایه ون برد. من مثل یک دیوانه دویدم که صدها قلمه برداشته و سعی کردم به شناسایی همه اسرار کمک کنم.
ما مجبور بودیم مدام بایستیم و به هم یادآوری کنیم که نفس بکشیم، زیرا آنقدر در مورد گل رز هیجان زده بودیم و هنوز در شوک بودیم که حتی به ما اجازه داده شد به این دنیای مخفی جادویی که آن ساخته شده بود برویم.
ما سه بار دیگر برگشتیم تا تا جایی که میتوانیم مواد برش را جمعآوری کنیم، اما یک موج گرمای بی سابقه پنجره شکوفه را که معمولاً حدود یک ماه طول میکشد، به 10 روز کوتاه تبدیل کرد.
من هنوز در شگفتم که چقدر در این مدت کوتاه پیشرفت کردیم. در مجموع، ما بیش از 1000 قلمه از گل رز آنه را جمع آوری کردیم به این امید که بتوانیم آنها را برای رشد در مزرعه تکثیر کنیم و در نهایت برخی از کمیاب ترین گونه ها را با دیگران به اشتراک بگذاریم.
خوشبختانه انجمن رز آمریکا و مزارع درختی چمبرزویل هر دو در حال کار بر روی تکرار کل مجموعه گل رز آنه در دو مکان مختلف بودهاند تا اطمینان حاصل کنند که میراث او پابرجاست.
در پست بعدی روند خود را برای تکثیر گل رز قدیمی از طریق قلمه به اشتراک خواهم گذاشت.