خود را پیوند می زنم یا ریشه کن می کنم؟


P { حاشیه پایین: 0.21 سانتی متر; }

یکی از آخرین عکس هایی که در کلبه مونپلیه گرفتم. اواخر سپتامبر.
“من خیلی شوکه شدم بلافاصله کامپیوتر را بستم و نتوانستم از اخبار مطلع شوم یکی از دوستان وقتی ایمیل من را خواند و به او گفت که قصد نقل مکان داریم، نوشت. البته تصمیم بسیار دشواری بوده استشاید سخت ترین زندگی من بسیاری از افرادی که برای بازدید یا اقامت می آیند، به این می گویند که چقدر دوست داشتنی است، نه باغ آنقدر که محیط آن (یک دره کم عمق، با جنگل ها در یک طرف و بدون هیچ نشانی از سکونت انسان) یا اگر منظورشان باغ است، واضح است که منظور آنها در محیط روستایی آن است. “بهشت” کلمه ای است که اغلب استفاده می شود. پس چگونه تحمل رفتن را داشته باشیم؟
البته بهشت ​​دقیقاً همان مکان است، مکانی غیرزمینی، جایی که احتمالاً نگهداری از باغ عدن توسط فرشتگان یا برخی از ابرهای کروبی که بر کلیساهای باروک هجوم می‌آورند، انجام می‌شد. بهشت های زمینی کار سختی است. مردم اغلب به این فکر کرده‌اند که چگونه توانسته‌ام با حجم کاری متنوع، متفاوت و پیچیده‌ام و باغ خود کنار بیایم. پاسخ این است که من به طور فزاینده ای قادر به انجام این کار نیستم. ما یک باغبان فوق‌العاده یک روز در هفته به نام دیانا سسارگو داشته‌ایم، اما من واقعاً به زمان بیشتری از او نیاز داشتم تا واقعاً به آنچه می‌خواستم یا دیگران می‌خواستم برسم، و ما نمی‌توانستیم آن را بپردازیم.
ژوئن گذشته، من یک پست وبلاگ نوشتم که برنامه های حرکتی ما را برجسته کرد. حالا آچار دردناک را درست کرده‌ایم، خانه را به یکی از دوستان اجاره کرده‌ایم تا تصمیم بگیریم چه کنیم. ما در یک سال سفر هستیم – سفری به نیوزلند و استرالیا که با ارائه یک سخنرانی برای کنفرانس دوسالانه منظر استرالیا به اوج خود رسید. بقیه سال، بیشتر اوقات در پرتغال خواهم بود، که در واقع همان جایی است که این را می نویسم. همانطور که در ماه ژوئن اعلام شد، ما به طور جدی در حال بررسی انتقال خود به اینجا هستیم.
“زندگی و مهمانی ها بهتر است خیلی زود کنار گذاشته شوند تا خیلی دیر” چیزی است که اخیرا خوانده ام. من باغ ها را اضافه می کنم. در حرفه روزنامه‌نگاری باغ، اغلب از باغ‌هایی دیدن کرده‌ام که مالکان آن‌ها به وضوح قادر به مدیریت آنچه در ابتدا تعیین کرده‌اند، نبوده‌اند، یا به سادگی بیش از حد خود را توسعه داده‌اند. من معمولاً این مکان های کاملاً افسرده کننده را پیدا کرده ام. واقعیت نمی تواند با رویا مطابقت کند. تنها به ندرت باغ ها یک خلوت با وقار را مدیریت می کنند. در حقیقت، با توجه به تمرکز اصلی من بر طبیعت گرایی، احتمالاً می توانم این کار را انجام دهم و آن را فرآیندی بسیار جالب و رضایت بخش بدانم. اما من، یا باید بگویم که جو را هم شامل شود، نمی‌خواهم.
من از بسیاری جهات یک باغبان تجربی هستم، علاقه مند به نحوه عملکرد گیاهان و کار با هم هستم. وقتی به یک نقطه خاص رسیدیم، همه چیز شروع به روبه‌رو شدن می‌کند: احساس می‌کنم هر سال کمتر یاد می‌گیرم. من می خواهم به چیزهای جدید بروم. و البته گیاهان جدید؛ همیشه هیجان آزمودن گیاهان جدید وجود دارد و هیچ چیز مانند قرار گرفتن در یک مکان جدید برای آزمایش گیاهان جدید صرفاً به دلیل متفاوت بودن محیط وجود ندارد. در زمان تغییر آب و هوا و آب و هوای عجیب، مهم است که در مورد خشکسالی، انعطاف پذیری در برابر افراط، و تحمل گرما بیشتر بدانید. که بخشی از تفکر در مورد گذراندن مدتی در آب و هوای مدیترانه ای است.
ما دوستانی داشتیم که گیاهان را حفر می کردند، به خصوص گونه های کمیاب تر که من نگرانم که ممکن است در کشت تجاری از بین بروند، جدای از اینکه به اشتراک گذاشتن گیاهان خوب است. من همچنین توانسته ام گیاهان را برای برخی از قطعات تحقیقاتی توزیع کنم، نسخه هایی از قطعاتی که در هفت سال گذشته داشته ام و راهی عالی برای آزمایش ترکیبات گیاهان و کسب اطلاعات بیشتر در مورد چگونگی زنده ماندن و تعامل گیاهان در طول زمان بوده است. این یک نتیجه بسیار مثبت از حرکت بوده است، و ایده تلاش برای استخدام باغبان های دیگر در طرح های آزمایشی به عنوان راهی برای مستند کردن آنچه در مورد گیاهان می آموزیم چیزی است که من فکر می کنم ممکن است زمان زیادی را به آن اختصاص دهم. چند سال آینده
دلیل دیگر برای جابجایی یا حتی مجبور کردن خودم به جابجایی این است که ماندن در یک مکان در واقع کاملاً محدود کننده است. یکی چند بار سعی می کند دیسانترا را رشد دهد، آنها هر بار شکست می خورند، به این نتیجه می رسند که خاک نامناسب است و تمام، شما آنها را دوباره امتحان نکنید، بنابراین ما هرگز لذت نمی بریم. دیسنترا یا بیشتر در مورد آن بیاموزید. شمعدانی endressii و دوستان صورتی‌اش همگی در هرفوردشایر دیوانه‌وار رشد می‌کنند، که برای من “عادی” است، و باغبانی زیادی باید حول نحوه مدیریت یا استفاده حداکثری از این گیاهان بچرخد. اینکه ممکن است در جاهای دیگر آنقدر خوب عمل نکنند، به یک مفهوم نسبتاً بیگانه تبدیل می شود – اما این امر برای دیگران عادی خواهد بود. باغبانان به طور سنتی افرادی بوده‌اند که در یک مکان اقامت داشته‌اند، اما به‌عنوان کسی که به معلمی جهانی در باغبانی و مهارت‌های مرتبط تبدیل شده‌اند، ماندن در یک مکان به‌طور خطرناکی محدود کننده به نظر می‌رسد. من فکر می کنم یکی از بزرگترین مشکلات در باغ نویسی این فرض بوده است که چون برای من کار می کند، باید برای همه کارساز باشد، بنابراین این چیزی است که من توصیه می کنم، و تمام مقالات مجله و کتاب هایی که می نویسم را در مورد آن بررسی کنم. . به این ترتیب ما نمی آموزیم، بلکه افسانه های خود محور را پخش می کنیم.
برای زانو زدن در بسیاری از باغ‌های افراد دیگر، قدردانی از نحوه رشد گیاهان در مکان‌های مختلف و نه بی‌پایان در باغ‌های خود، چیزی می‌توان گفت. به نظر می‌رسد که من برای آینده‌ای نسبتاً مشایی از گشتن در باغ‌های دیگران بحث می‌کنم. نمی‌دانم تا چه مدت واقعاً این کار را انجام می‌دهم، قبل از اینکه تسلیم وسوسه اجتناب‌ناپذیر بخواهم دوباره نقشه خودم را بخواهم. من گمان می کنم که احتمالا آنقدر طولانی نیست. فقط باید ببینیم
* * * * * * * * * * *
در سپتامبر به انگلیس بازخواهم گشت و رهبری خواهم کرد گشت و گذار در باغ های دوون. اگر به طور بالقوه علاقه مند هستید، یک ایمیل برای من ارسال کنید: noelk57@gmail.com