وبلاگ باغ نوئل: فاجعه طوفان آتش در پرتغال


این همان خانه اعیانی قدیمی است که دختر و خانواده جو در فکر خرید آن بودند، اما مشاور املاک تصاویر را به روز نکرده بود.

سال گذشته یک روز بود، 15 اکتبرهفتمهنگامی که آسمان جنوب بریتانیا به رنگ نارنجی آخرالزمانی درآمد – می دانستیم که بقایای طوفان اوفلیا در شرف برخورد با ما است، اما بعداً متوجه شدیم که شرایط نوری خارق العاده نتیجه دوده ناشی از دوده است. آتش سوزی در اسپانیا و پرتغال آتش‌سوزی‌های جنگلی در مقیاسی گسترده و تاکنون برای اروپا بی‌سابقه است. من که به تازگی چند هفته را در منطقه آسیب دیده گذرانده ام و نگران این هستم که در مورد آنچه در خارج از منطقه اتفاق افتاده است تبلیغات بسیار کمی صورت گرفته است، می خواهم در اینجا چیزی در مورد این موضوع بگویم.

قبلاً در ماه ژوئن آتش سوزی های شدیدی در پرتغال رخ داده بود، و یک پست وبلاگی من در آن زمان درباره آنها بحث کرده بود که عمدتاً نتیجه کاشت گسترده اکالیپتوس است. شرایط در ماه اکتبر استثنایی بود: اوفلیا شرقی‌ترین طوفان ردیابی تاریخ بود، طوفان‌های بزرگ به ندرت تا این حد به سمت جنوب پیش می‌روند، و منطقه پس از چندین ماه بدون باران، خشک بود. همه اینها نشانگر پیامدهای احتمالی تغییرات آب و هوایی هستند.

کلمات حتی نمی توانند مقیاس ویرانی را توصیف کنند، که چیزی شبیه پوشش مطبوعات بین المللی که شایسته آن است، نداشته است. به نظر می رسد که کسی تفنگ شعله ای را به روستا برده است. می توان چندین ساعت در سراسر پرتغال مرکزی رانندگی کرد و تقریباً هر منطقه از جنگل یا درخت در روستاها یا زمین های کشاورزی سوخته است. بسیاری از خانه‌ها نیز، به‌ویژه خانه‌های متروکه و بزرگ قدیمی که این کشور پر از جمعیت روستایی در مقیاس بزرگ مملو از آن است. برخی از کارخانه ها و انبارها نیز. بخش هایی از کشور مانند یک منطقه جنگی است. دره آوو، دره‌ای شیب‌دار رودخانه‌ای که زمانی با وجود اکالیپتوس‌های همیشه زیبا، بسیار زیبا بود، اکنون به ویرانه‌ای سیاه‌شده از منظره تبدیل شده است. در مجموع، پیشگویی وحشتناک از آنچه ممکن است با تغییرات آب و هوایی بسیار رایج تر شود.

اکالیپتوس به‌عنوان یک ناقل آتش‌سوزی عمل می‌کند که آن‌ها را به مناطق کاج (همچنین نسبتاً قابل اشتعال) و سایر مناطق جنگلی گسترش می‌دهد. جنگل های برگریز بسیار کمی در مرکز یا شمال پرتغال باقی مانده است و به طور عجیبی تعداد زیادی از بلوط ها نسبتاً آسیب دیده اند. درختان برگریز مانند بلوط و شاه بلوط چندان قابل اشتعال نیستند. در واقع جایی که جنگل های برگریز وجود دارد، به نظر می رسد که آتش نفوذ نکرده است.

آتش بخش مهمی از اکولوژی ها در بسیاری از مناطق است و این ایده که همیشه بد و آسیب رسان است اکنون رد شده است. درک آن در مورد نحوه مدیریت مناظر و در واقع باغچه ها بسیار مهم است.

درختان “مقاوم در برابر آتش” زیادی وجود دارد. اما اکالیپتوس برعکس است، زیرا به نظر می رسد که آنها عمدا آتش می زنند. این همان چیزی است که آنها را بسیار خطرناک می کند. سعی میکنم توضیح بدم

به Pinus pinea فکر کنید، کاج سنگی چتری شکل مدیترانه – شکل آن آشکارا به گونه ای طراحی شده است که تاج شاخ و برگ را بالا نگه دارد و از آتش سوزی زمین دور نگه دارد. بلوط های چوب پنبه ای مشابه هستند، و البته دارای پوست شگفت انگیز مقاوم در برابر آتش هستند که از دیرباز یکی از صادرات اصلی پرتغال بوده است. Pinus palustris، کاج دراز در جنوب آمریکا این شکل را ندارد اما شاخ و برگ های خود را خیلی سریع از روی زمین بلند می کند. این دومی و رابطه آن با آتش اکنون به عنوان عاملی اساسی در زمین های وسیعی از کارولینای شمالی در اطراف تا مرز با تگزاس شناخته شده است (بیشتر آنها در اواخر سال 19 سقوط کردند.هفتم قرن تا جایی برای پنبه‌های برده‌دار باز شود). Longleaf بر قلمرو خود تسلط داشت، اما با ایجاد شکاف بزرگ بین زمین و تاج پوشش اجازه داد تا آتش‌سوزی‌های زمینی مناطق وسیعی را فرا گرفته و آسیب کمی به درختان وارد کند. منظم بودن آتش سوزی ها تضمین می کرد که هیچ سوختی وجود ندارد – بسیاری از این آتش سوزی ها احتمالاً مانند آتش های دشت زار بودند، بسیار سطحی. با این حال، آنها به بسیاری از نهال های درخت آسیب می رساندند، اما نهال های Longleaf را که سازگارتر بودند، ترک کردند. با این حال، این گیاه باعث شکوفایی علف‌ها و گل‌های وحشی بسیار متنوعی شد.

کلید بقای همه این گونه ها آتش سوزی های کوچک و مکرر زمینی است. این باعث می‌شود آتش‌سوزی تاج‌پوش‌ها نادر باشد، و این آتش‌سوزی‌ها به درختان بالغ صدمات کشنده‌ای وارد می‌کنند. کاج ها زنده نمی مانند و به طور کلی فقط از طریق بلند شدن نهال هایشان پس از آتش سوزی فاجعه بار این کار را انجام می دهند.

با این حال به نظر می رسد اکالیپتوس عمدا آتش تاج را تشویق می کند. پوست آن‌ها کنده می‌شود و به صورت نوارهای بزرگ می‌ریزد، و انبوهی از آنچه به‌عنوان آتش‌سوزی در پایه درخت باقی می‌ماند، همراه با چند نوار شل به‌طور متفکرانه به سمت تاج برگ‌های آغشته به روغن منتهی می‌شود. آنها دستور العملی برای کوچکترین آتش سوزی زمینی هستند که منجر به آتش سوزی سایبان تقریباً انفجاری می شود. پس از آن، آنها به سرعت بهبود می یابند. تنها چند ماه پس از سوختن، جوانه ها را می توان به طرز شگفت انگیزی در بالای درختان سیاه شده دید. به عبارت دیگر سوزاندن درختان یک سازگاری تکاملی به نظر می رسد، که دیگر گونه های درختی را به عقب می اندازد و به اکالیپتوس یک مزیت رقابتی می دهد. دقیقاً مانند علف‌ها که به راحتی می‌سوزند، اما در میان نهال‌های گیاهان چوبی آسیب‌دیده‌تر زنده می‌مانند و شکوفا می‌شوند.

به نظر می‌رسد که اکالیپتوس‌های جوان تقریباً تحت تأثیر آتش قرار نگرفته‌اند تا آسیب بیشتری به آسیب وارد کنند – احتمالاً آتش‌های سایبان بالای آن‌ها را فرا گرفته است. من هم تعجب می کنم که آیا شاخ و برگ نقره ای آنها به نوعی ضد آتش است یا خیر.

من در مورد ریشه ها نوشتم مشکل اکالیپتوس پرتغالی در این پست. فقط باید اضافه کنم که از آن زمان متوجه شدم که پرتغال در دهه 19 به طور گسترده جنگل زدایی شده استهفتم و اوایل 20هفتم سده با ترکیبی از جمعیت بیش از حد و کشاورزی سنتی مرتبط با شکست صنعتی شدن. میلیاردها گوسفند و بز که در تپه‌ها پرسه می‌زنند و ظاهراً نهال‌های درخت را می‌خورند. پیوند مسائل جمعیتی با کشاورزی ناسازگار و شکست در توسعه به نظر می رسد مانند هائیتی یا رواندای امروزی. این یک داستان دیگر است.