به نظر می رسد پس از سال ها خنک نشدن جدی، گیاهان خانگی دوباره مد شده اند. پسرم، که بیشتر از من با هوسها هماهنگ است (بعد از همه چیز او در کلپتون در شرق لندن زندگی میکند – Clapton-the-new-Brooklyn (اما عجله کنید اضافه کنید یک هیپستر ریشو نیست) شروع به جمع کردن طاقچههای خود کرده است. چند مورد مد روز. معمولاً در فروشگاههای اثاثیه و لوازم جانبی که عموماً کتاب نمیفروشند، کتابهای ظاهری نیز ظاهر میشوند، که همیشه نشانهای از «روند بودن» است.
مدتهاست که من از عدم علاقه به گیاهان خانگی، به ویژه در میان باغبانان متعهد، متحیر بودم. به نظر می رسد بسیاری از گیاهان واقعاً خوب وقتی وارد خانه می شوند همه علاقه خود را به حالت تعلیق در می آورند. من همیشه کمی تعجب می کنم که بسیاری از باغبان ها و گیاه خواران خوب خودشان سبزیجات نمی کارند، اما همه افراد غذاخور نیستند و پرورش چیزهایی برای خوردن بسیار وقت گیر است و نیاز به سازماندهی زیادی دارد، بنابراین من کم و بیش درک کنید که؛ از وجین کردن علفهای هرز آریسائما به سوپرمارکت محلی برای مشغول شدن به سبزیجات بستهبندی شده روی بیاورید. قابل درک است اما برای رشد چیزی در داخل؟ من واقعاً متحیر هستم.
برای خودم، و فکر میکنم برای تعدادی از باغبانانی که در سالهای نوجوانی شروع به کار کردند، اولین گیاهانی که ما پرورش دادیم، گیاهان سرپوشیده بودند. چیزهای گرمسیری، کاکتوس ها، ارکیده ها، چیزهای حشره خوار، چیزهای کمی خجالتی نوجوانان. بسیاری از ما خیلی زود به بیرون نقل مکان کردیم، اما عشق به گیاهان روی طاقچه ها یا بالای کمدها هرگز برخی از ما را رها نکرده است.
به نظر می رسد کسانی که به عنوان “باغبان بیرونی” کار خود را آغاز کرده اند، اغلب قادر به انتقال به نگهداری گیاهان در داخل نیستند. یکی از دلایل ممکن است مصنوعی بودن محض رشد گیاهان در محیطی باشد که در نهایت یک محیط بسیار بیگانه است. کیفیت رشدی که می توان از گیاهان در حال رشد در زمین به دست آورد، از گیاهان سرپوشیده بسیار دشوارتر است. گیاهان خانگی برای اساسی ترین نیازهای خود به طور باورنکردنی به صاحبان و نگهبانان خود وابسته هستند. بسیاری از گیاهان نیز به تغییرات فصلی واکنش نشان می دهند، در درجه اول به دما، و از آنجایی که ما انسان ها تنها در صورتی خوشحال به نظر می رسیم که در حدود 21 نگهداری شده باشیم.درجه سانتی گراد که امکانات را محدود می کند. خرابیهای کوچک ایجاد میشوند، و اگر همه چیز کمی اشتباه پیش برود، پس از آن با گیاهی کمتراز گیر میافتیم که با توجه به کمبود فضا برای رشد گیاهان در بیشتر خانهها، همیشه در معرض دید است. سپس ما دائماً با شواهدی مبنی بر شکست خودمان به عنوان باغبان (و به عبارت دیگر شرمساری اجتماعی- باغبانی) مواجه می شویم.
واقعیت سخت این است که گیاهان زیادی در داخل به خوبی رشد نمی کنند. سطح نور به طور کلی خیلی کم است. هوای خشک نیز اغلب عاملی است که روی گیاهان تأثیر بدی می گذارد. ساکولنتها خوب عمل میکنند، اما به شرطی که نور واقعاً خوبی داشته باشند – بنابراین، مگر اینکه طاقچههای آفتابی وسیعی داشته باشید، زیستگاه زیادی برای آنها وجود ندارد. طیف وسیعی از گیاهان آپارتمانی که در طول دهه 1960، نقطه اوج تاریخ گیاهان خانگی، توسعه یافت، بسیار محدود بود. اساساً بر اساس آنچه من «مفهوم آسپیدیسترا» مینامم، بنا شده است، همان ایده یکی از عواملی است که به هر حال در طول سالها به آنها علاقه محدودی داشته است. این ویکتوریاییها بودند که واقعاً در پرورش گیاهان خانگی پیشگام بودند، علیرغم این واقعیت که خانههایشان به شدت تاریک، با دمای بسیار بالا و آلوده بود (آلودگی دود زغالسنگ در داخل و خارج در قرن نوزدهم وحشتناک بود.هفتم و بسیاری از 20هفتم
قرن، نگرانی های امروزی در مورد اگزوز گازوئیل را تقریباً شبیه به اشتباهات جزئی جلوه می دهد).
آسپیدیستراس از شرایط رشد ناخوشایند خانه ویکتوریایی، همراه با طیف محدودی از گیاهان دیگر، نسبتاً کسل کننده که باید با آن روبرو شوند، جان سالم به در بردند. آنها به طور باورنکردنی آهسته رشد می کنند، با برگ های بسیار طولانی. آنها به همان اندازه که گیاهان می توانند به ایستا و پلاستیک نزدیک باشند. آسپیدیسترا گیاهی با سایه عمیق است که منابع ورودی آن کم است، بنابراین رشد بسیار کندی دارد. پیچک (Hedera helix) در شرایط مشابه زنده خواهد ماند، و البته اگر شرایط مناسب باشد، میتواند بسیار سریع حرکت کند، اما اگر فقیر بتواند سالها زنده بماند. جای تعجب نیست که در خانه ویکتوریایی نیز رایج بود. بسیاری از گیاهان خانگی در دهه 1960 از نظر بصری هیجانانگیزتر بودند، اما از بسیاری جهات خیلی بهتر نبودند، بسیاری از آنها گیاهان کف جنگلهای استوایی بودند – در دمای “ما” خوشحال بودند، اما میتوانستند برای مدت طولانی بدون رشد زیاد زنده بمانند: Philodendron، Monstera، Aglaeomena، Anthurium. – همه آراسه های گرمسیری اگر آنها شروع به رشد کنند، رشد جدید آنها اغلب ضعیف و غیرجذاب است. آنها واقعاً گیاهان زنده نیستند، به معنای چیزی که رشد می کند و رشد می کند.
من یک بار – خیلی وقت پیش – کتاب گیاهان خانگی را تهیه کردم. متأسفانه همه چیز جمع و جور است، که با توجه به وضعیت مشایی فعلی من، از این پس برای مدتی داستان زندگی من خواهد بود. بنابراین من نمی توانم تصاویر را به اشتراک بگذارم، اما سعی خواهم کرد این کار را در وبلاگ آینده انجام دهم. در تحقیق در مورد کتاب، ما چند نفر را پیدا کردیم که نمونههایی از انواع گیاهانی را که من قبلاً در مورد آنها صحبت کردم، داشتند، اما از آنها به خوبی مراقبت شده بود و در واقع به طرز شگفتانگیزی رشد کرده بودند. یک Rhoicissus وجود داشت که راهروی یک خانه قابل توجه در شمال لندن (در واقع بخشی از خانواده) و یک گیاه پنیر سوئیسی عظیم (Monstera deliciosa) در اتاق نشیمن لیورپول (همانطور که متعلق به مرحوم تونی برادشاو، گیاه شناس و بوم شناس).
ماهیت ساکن بسیاری از فلور گیاهان خانگی معمولی باید یکی از دلایل اصلی این باشد که چرا تعداد کمی از «باغبان واقعی» را می توان با آنها آزار داد. گیاهانی که با شدت بیشتری رشد می کنند، به ویژه آنهایی که گل می دهند، معمولاً به نور بیشتری از آنچه که ما می توانیم به آنها بدهیم یا بسیاری از آنها نیاز دارند. یک استثنا ممکن است ارکیده ها باشند، که امروزه به عنوان گیاهان خانگی نسبتاً رایج هستند، اما چهل سال پیش همه آنها ناشناخته هستند. و البته گسنریادها: استرپتوکارپوس، بنفشه آفریقایی، آکیمنس. جسنریادها کوچک، نسبتاً سریع رشد می کنند، نیازی به نور زیاد ندارند (غیر مستقیم خوب، بهترین است) و اغلب به طور مفید در بخشی از سال خواب هستند، گسنریادها یک خانواده شگفت انگیز متنوع و جذاب هستند. شاخ و برگ های کمی مودار و اندازه جمع و جور آنها به نوعی کیفیت خرس عروسکی و نوازشگر را نیز به آنها می دهد. وقتی در خانههای قدیمیام به سر میبرم، اطرافم را با آنها در خانه قدیمیها محاصره خواهم کرد.
خانه های ما در واقع برای گیاهان بسیار بد طراحی شده اند – مشکل دیگری که باغبان خانه با آن مواجه است. تلاشهایی در دهههای 1950 و 1960 در سوئد انجام شد، دوره و مکانی برای بازاندیشی مجدد جسورانه در مورد محیط داخلی برای ایجاد خانههایی با فضاهای رشد یکپارچه کوچک. فکر میکنم تنها موردی که واقعاً دیدهام، در بث چاتو، طراحی مدرنیستی دهه 1960 بود. من اغلب فانتزی طراحی یک خانه در اطراف فضاهای رشد گیاهان را داشته ام: نور در مکان های مناسب با مقدار مناسب، تخت های کوچک کاشت به صورت استراتژیک. شاید داشتن پوشش گیاهی بیش از حد در اطراف یک نقطه ضعف دارد: برگ های مرده، گل ها، گاه گاه آفات حشرات، همگی باعث سردرگمی کار خانه و باغبانی می شوند. من گمان میکنم که همین بینظمی از «به هم ریختگی» بود که استفاده از گیاهان را در هنرستانهای رونق هنرستانهای دهه 1980 محدود کرد. ویکتوریاییها عاشق هنرستانها بودند، اما نیروی کار ارزان زیادی در قالب خدمتکار برای انجام نظافت، چیدن و چیدن کار داشتند.
بنابراین، دیدن گیاهان خانگی بهعنوان «بازگشت» خوب است، اما نمیتوانم احساس کنم که میتوانیم کارهای بیشتری انجام دهیم.
با تشکر از پسرم، کایران بردشاو. برای تصاویر