آخرین باری که در سنگاپور بودم که باید ده سال پیش بود، باغ های کنار خلیج در دست ساخت بود جاده های نزدیک مارینا با درختان در ظروف عظیم پوشانده شده بود، و به شما این حس را می داد که انگار به تازگی وارد یک مرکز باغ یا مهد کودکی شده اید که از غول ها تغذیه می کند. همه آنها برای یکی از بزرگترین و بلندپروازانه ترین پروژه های باغبانی در جهان بودند.
بنابراین، اولین چیزی که در بازدید مجدد انجام شد، این بود که به آنجا برویم و ببینیم پروژه چگونه پیش میرود. برداشت های اولیه بسیار زیاد این بود که این باغبانی عمومی مجلل است که در مسیری بین باغبانی رفاهی با بودجه مناسب و چیزی آموزشی تر قدم می زند، اما بدون هیچ گونه تظاهر به باغ گیاه شناسی بودن آن. ساختوسازهای دیدنی مانند «درختان فوقالعاده» و کاشتهای در مقیاس بزرگ تأثیری قدرتمند میگذارند، اما به جز تحت تأثیر قرار دادن بازدیدکننده، به تعریف کامل باغ کمک نمیکنند. باغ های عمومی اغلب این نقش را داشته اند. در تلاش برای درک این پروژه بسیار بزرگ، با بودجه بسیار خوب و جاه طلبانه، به فکر کردن به دوران ویکتوریا کمک می کند.
در آن عصر طلایی باغبانی، پارکهای عمومی افتخار شهرداری بودند و وضعیت شهر یا جامعهای را که بودجه آنها را تأمین میکرد، اعلام میکردند. در بریتانیای امروزی، مرکزیترین کشور اروپا، جایی که دولت محلی آنقدر تحت فشار سیاست ریاضت اقتصادی است که خدمات اولیه شروع به از بین رفتن کردهاند، احتمال زیادی وجود ندارد که چنین اتفاقی بیفتد. سنگاپور، مانند سایر اقتصادهای موفق آسیایی، در وضعیتی مشابه با دوران ویکتوریا قرار دارد. با شهرت آن به عنوان یک باغ شهر (به ارث رسیده از امپراتوری بریتانیا) و مرکز پیشرو در جهان برای سبز شدن شهری، استفاده از باغ ها به عنوان نماد ملی طبیعی به نظر می رسد.
مقیاس و سطح کنترل همه کمی طاقت فرسا است. کنترل مجدداً بسیار ویکتوریایی است و به همین ترتیب به نیروی کار ارزان (عمدتاً تامیل های جنوب هند) وابسته است. خیلی چینی هم هست سنگاپور کشوری است که بر روی خطوط کنفوسیوس اجرا می شود. یکی از دوستان چینی میگوید: «ما دولت را مانند والدین خود میدانیم. «برنامه ریزی» و حفظ کنترل، کلید موفقیت (حیرت انگیز) دولت شهر به عنوان یک اقتصاد بوده است. باغبانی عمومی و تمیز در مقیاس بزرگ، همه بخشی از یک دولت پدرانه است که می خواهد شهروندانش از اوقات فراغت خود به روش های مناسب و ایمن و بدون خطر لذت ببرند. اینجا جایی نیست که بسیاری از لیبرالهای غربی دوست داشته باشند در آن زندگی کنند، اما تنها جایی است که من بودهام که در آن کمپینهای پوستر چندزبانه مردم را دعوت میکنند تا در صورت مواجهه با شیوههای کاری ناامن، کارفرمایان خود را به دام بیاندازند.
احتمالاً با الهام از پروژه ادن کورنوال، یا با هدف فراتر رفتن از آن، دو «گلخانه» وسیع وجود دارد که به جای گرم، خنک نگه داشته میشوند و از یک سیستم مبادله حرارتی هوشمندانه استفاده میکنند که از کمپوست فاسد نیرو میگیرد. ابتدا وارد مدیترانه شدیم. در اینجا چند نمایش خوب بر اساس مناطق مختلف آب و هوای مدیترانه ای در سراسر جهان و تفسیر خوب وجود دارد. مشکل اینجاست که کسی نمی تواند جلوی خود را بگیرد که با ماشین پرچین خود به سراغ برخی از درختچه ها برود. یک باغ چینی مصنوعی به طرز وحشتناکی وجود دارد که با انبوهی از گل محمدی به ظاهر اجباری کاشته شده است.
و سپس، “زیست” دیگر. چیزی کاملا متفاوت اختصاص داده شده به جنگلهای ابری، این پایدارترین، رویاییترین و با سرمایهگذاری بالا برای کاشت طبیعی است. یکی از آن چیزهایی که به انسان امید واقعی می دهد. من فرض میکنم که بیشتر خوانندگان میدانند جنگل ابر چیست، اما برای کسانی که نمیدانند، این منطقه کوهستانی است که بارندگی بسیار بالایی دارد که بیشتر آن از حضور در ابرها است. جنگلهای ابری کانونهای تنوع زیستی هستند، اغلب با نرخهای تکامل بسیار بالا، زیرا هر سمت کوه و دره شرایط کمی متفاوت خواهد داشت و تکه تکه شدن فیزیکی قلمرو اجازه انزوا و تکامل را میدهد. به ارکیده ها، بروملیادها، رودودندرون های ویریا، بگونیاهای گرمسیری فکر کنید. باغهای بیوم جنگل ابری، بازدیدکنندگان خود را با بالابر میفرستد تا روی مجموعهای از مسیرهای هوایی سرگیجهآور در اطراف یک کوه مصنوعی پوشیده از گیاهانی که عملاً بهصورت عمودی رشد میکنند، پایین بیایند. کاشت عمودی در منطقه معتدل کمی کار شطرنجی داشته است. اما در اینجا، در یک منطقه جنگل ابری (واقعی یا مصنوعی) بسیاری از گونه ها به طور طبیعی رشد می کنند.
استاندارد همه چیز بسیار بالا است، تفسیر دقیق، با پیام های محکم و مبتنی بر تخیل در مورد حفاظت از محیط زیست و تغییرات آب و هوایی. با توجه به اینکه در حال ورود به قرن چینی هستیم، دیدن چنین رهبری حفاظتی از درون جامعه زبان چینی واقعاً دلگرم کننده است.