وبلاگ باغ نوئل: کاشت اکولوژیکی


باغ لری وینر در نیوانگلند. در شماره اکتبر Gardens Illustrated نمایش داده می شود. اعتبار عکس: Claire Takacs

انقلاب به دهان شما جذابیت جنسی نخواهد داد

انقلاب از شر نواحی خلاص نخواهد شد

انقلاب شما را پنج پوندی جلوه نمی دهد

نازک تر، زیرا انقلاب تلویزیونی نخواهد شد.

من احساس می کنم چیزی مشابه برای “کاشت اکولوژیک” ارائه می کنم.

صحبت از کاشت اکولوژیک زیاد است؟ آیا کسی واقعاً انجام می دهد؟ یا این همه حرف است؟

اصلاً کاشت اکولوژیک چیست؟

و آیا این مهم است؟

خوب، همیشه خوب است که کلمات معنی را منتقل کنند که همه ما می توانیم در مورد آن توافق داشته باشیم، و در این مورد ما فقط در مورد چیزی صحبت نمی کنیم که معادل یک جنبش هنری است، بلکه چیزی است که تأثیر مستقیمی بر تنوع زیستی دارد. همیشه خطر “Greenwash” وجود دارد، چیزی که سبز به نظر می رسد و برای محیط زیست خوب به نظر می رسد، اما در واقع فقط یک نمای مد روز که احساس خوبی دارد.

سال‌ها پیش (اواخر دهه 1990) نایجل دانت و جیمز هیچچموگ بین کاشت طبیعی و عملکرد اکولوژیکی تمایز قائل شده بودند، یعنی می‌توانید 1) چیزی که طبیعی به نظر می‌رسد اما کاملاً ساکن است یا وابسته به مدیریت کاملاً شدید است یا 2) کاشت. که تا حدی پویا است، یعنی اجزای آن فرآیندهای فعال کاشت، پخش، مرگ را طی می کنند. یک کاشت با عملکرد اکولوژیکی باید دارای سطحی از ثبات باشد، بنابراین می تواند بدون دخالت بیش از حد انسان به حیات خود ادامه دهد. یک مثال ممکن است یک علفزار باشد که برای بقای طولانی مدت خود به چمن زنی سالانه وابسته است اما در غیر این صورت سال به سال نسبتاً پایدار است.

اکنون، باید کاملاً واضح باشد که طرح‌های کاشت خوب زیادی وجود دارد که در دسته قبلی قرار می‌گیرند، که برای اکثر ناظران طبیعی به نظر می‌رسد، اما در واقع به معنای دور، یک جامعه گیاهی خود نگهدار پویا نیست. هر کسی که دانشی در مورد بوم شناسی گیاهی داشته باشد فریب نخواهد خورد، و مهمتر از آن، اکثر بی مهرگانی که به دنبال زیستگاه هستند نیز فریب نخواهند خورد.

چنین کاشتی را با یک زیستگاه طبیعی یا نیمه طبیعی مانند یک چمنزار مقایسه کنید و بلافاصله مشخص می شود که هر گونه کاشت باغبانی تقریباً به طرز عجیبی کم تراکم است. در یک زیستگاه وحشی، شکاف بین گیاهان اغلب به سختی قابل مشاهده است، در حالی که در کاشت هایی که توسط انسان ایجاد شده است، معمولاً کاملاً آشکار هستند. می توان ده ها گونه را در یک متر مربع در طبیعت به دست آورد، در حالی که اکثر کاشت های مصنوعی دارای 4 یا 5 گیاه (نوع های مهم نیست) تا متر مربع یا حداکثر 9 هستند (این رقم قابل توجه است، همانطور که خواهیم دید. ).

شش گونه در عکس، اما می‌توانستند بهتر عمل کنند، اما تراکم گونه‌ها بسیار بیشتر از هدف باغبان‌ها: نمای نزدیک از یکی از طرح‌های آزمایشی قدیمی من در هرفوردشایر

به این تفاوت در تراکم از نظر زیستگاه فکر کنید – کاشت مصنوعی تقریباً به طور اجتناب ناپذیر بسیار فقیرتر خواهد بود. بنابراین، قبل از اینکه زیاد به خودمان سیلی بزنیم در مورد اینکه چه چرخش خوبی برای طبیعت انجام می دهیم، بیایید فقط بیهودگی این فکر را در نظر بگیریم که صرفاً به این دلیل که چیزی نسبتاً طبیعی به نظر می رسد و/یا به صورت محلی از آن تشکیل شده است- گونه‌های بومی ما چیزی ایجاد کرده‌ایم که به هر نحوی معادل یک زیستگاه طبیعی است. اگر بین گیاهان شکاف داشته باشد عملکرد اکولوژیکی آن کمتر از حد معمول خواهد بود و ناپایدار خواهد بود (فضای علف های هرز). کاشت زیست محیطی آن نیست.

برای بازگشت به گیل اسکات هرون:

انقلاب به این دلیل نیست که شما گیاهان مناسب را برای شرایط زیستگاه دریافت کردید،

انقلاب اتفاق نیفتاده است، زیرا شما کاملاً بومی شده اید

انقلاب همه گونه‌های موجود در فهرست گیاهان دوستدار زنبور عسل را از Home Depot نشان نمی‌دهد

انقلاب فقط به این نیست که همه وحشی و پشمالو به نظر برسید،

انقلاب هرگز در مرکز باغ خریداری نخواهد شد.

مهمتر از همه، از آنجا که کل «انقلاب چند ساله» در کنار علاقه به کاشت طبیعت گرایانه رخ داده است، در بسیاری از سرها این فکر را ایجاد می کند که «اینها همه ساله هستند، بنابراین باید اکولوژیکی باشند».

نه!

در عین حال، بیایید آنچه را که بسیار نقل شده به یاد بیاوریم تحقیق اوون که نشان می‌دهد یک باغ بریتانیایی به طور متوسط ​​(یعنی نه به معنای اکولوژیکی) دارای چند گونه حشره است. این به ما امکانات هیجان انگیز را نشان می دهد! تصور کنید اگر یک باغ چیزی نزدیک به تراکم زیستگاه واقعی و دامنه تنوعی که اکثر باغ ها به هر حال شامل می شوند (درختان و درختچه ها و گیاهان چند ساله و کوهنوردان) چه مقدار تنوع زیستی می تواند داشته باشد.

چگونه تنوع زیستی باغ را اندازه گیری کنیم؟ آسان نیست. هرگز نیست. اوون به سادگی گونه‌ها را نه فراوانی وقوع آن‌ها را در مقایسه با «طبیعت» شمارش کرد، و اگر به ادبیات آکادمیک نگاهی بیندازید به سرعت آشکار می‌شود که هیچ راه آسان یا دشواری برای اندازه‌گیری سلامت کلی عملکرد اکولوژیکی وجود ندارد. کاری که گاهی توسط محققان انجام می شود این است که یک جنبه خاص، معمولاً یک دسته از حشرات را در نظر می گیرند و از آن به عنوان یک شاخص استفاده می کنند. مشکل این است که برای انواع مختلف زیستگاه متفاوت خواهد بود. در حال حاضر تمرکز زیادی روی گرده افشان ها وجود دارد. و بسیاری از مزخرفات مرسوم، مد روز گفته می شود. مشکل این است که در جایی که فرصت‌های بازاریابی وجود دارد، به زودی سخن‌گویی‌های شبه علمی به وجود می‌آید. گرده افشان ها می توانند یک گروه نسبتاً آسان برای استفاده به عنوان شاخصی برای سلامت اکوسیستم باشند. مشکل اینجاست که من می‌توانم باغی را تصور کنم که با گیاهان دوستدار گرده‌افشان در حال وزوز زنبورها و غیره باشد، اما در واقع از تنوع زیستی بی‌مهرگان سطح زمین پشتیبانی نمی‌کند.

چقدر می خواهیم باغ هایی ایجاد کنیم که ذخایر اصیل تنوع زیستی باشند؟ اگر واقعاً می‌خواهیم کاشت‌هایی با عملکرد اکولوژیکی ایجاد کنیم که به محیط‌های طبیعی مشابه نزدیک می‌شود، باید صادق باشیم تا تمایز بین این گیاهان و کاشت‌هایی را که صرفاً کمی وحشی به نظر می‌رسند، روشن کنیم.

هر کسی که چمنزار یا دشتی را بکارد و آن را به نقطه ای از ثبات معقول برساند، یک اکوسیستم کارآمد ایجاد کرده است. اما، این یک باغ نیست، بلکه فقط یک بازسازی زیستگاه خواهد بود. اما در ایالات متحده، تمرین‌کنندگانی مانند لری وینر شروع به اصلاح مخلوط دانه ها برای ایجاد آنچه اساساً نسخه های زینتی اکوسیستم های طبیعی هستند، کرده اند. فلور بسیار غنی‌تر آمریکای شمالی (در مقایسه با بیشتر اروپا) این امکان را می‌دهد. اما هنوز آن چیزی نیست که بیشتر مردم آن را باغ می دانند. BTW یک نمونه عالی از کار او وجود دارد باغ های مصور به زودی.

بنابراین، هر نمونه دیگری که بیشتر شبیه باغ باشد؟

بهترین‌ها را می‌توان در زیستگاه‌هایی با سایه‌های ملایم مشاهده کرد، جایی که سطح نور رشد علف‌ها را که دشمن اصلی تنوع گیاهی است، از بین می‌برد (علفزارهای متراکم شمال اروپا احتمالاً از نظر عملکرد اکوسیستم بدتر از باغ معمولی شما هستند). یا در واقع زیستگاه های دیگر با اندکی استرس. باغ‌های ایجاد شده گاهی اوقات ترکیبات شگفت‌انگیز و متنوعی از گونه‌های جنگلی در چنین مکان‌هایی دارند. یکی از مناطق مورد علاقه من باغ جنگلی در ویسلی است (یکی که نزدیک گلخانه جدید است): طیف کاملی از گونه های حاشیه جنگلی نسبتاً رقابتی، بومی و معرفی شده برای برتری مبارزه می کنند، و به استثنای یک تکه کامفری، هیچ کس. به نظر می رسد برنده است به نظر می رسد تعمیر و نگهداری محدود به پاک کردن و کاشت مجدد است که من گمان می کنم تأثیر “تنظیم مجدد ساعت” دارد.

یک مثال دیدنی که اخیرا دیدم این بود Innisfree در ایالت نیویورک، جایی که یک شیب صخره‌ای سایه‌دار میزبان انواع گیج‌کننده‌ای از گیاهان باغی طبیعی است، عمدتاً گونه‌های غیربومی، اما مخلوط با بومیان. به گفته کیت کرین، متصدی منظر آنجا، این مکان بین دهه 1930 و اوایل دهه 2000 کاشته می شد و فقط نگهداری محدودی داشت – عمدتاً کشیدن علف و نهال درخت. یکی از مناظر در این مکان جذاب، اما نسبتا پرشتاب، تکه بزرگی از Coreopsis verticillata و

Convallaria majalis دو گونه از زیستگاه های بسیار متفاوت (آفتاب، خشک و سایه) که به طور کامل در هم تنیده می شوند، هیچ باغبانی نمی توانست کنار هم قرار دهد.

کاشت نایجل دونت در باربیکن در لندن ممکن است تنها چند سال سن داشته باشد، اما به اندازه کافی خودبذری نشان می دهد که به من نشان می دهد که می تواند به عنوان یک کاشت واقعاً کارکرد اکولوژیکی تثبیت شود. در اصل کاشت بام سبز است، بنابراین خشکسالی فصلی رشد علف‌ها و علف‌های هرز را محدود می‌کند.

کاشت‌های مختلف جیمز هیچموگ، که همگی از بذر ایجاد شده‌اند، از نظر تئوری باید به اکوسیستم‌های نیمه پایدار منتهی شوند، اما من شخصاً موردی را ندیده‌ام که من را متقاعد کند، اگرچه برخی از پارک‌های المپیک ملکه الیزابت ممکن است هنوز این کار را انجام دهند، و من هم چنین کرده‌ام. گزارش های خوبی از دیگران شنید.

باربیکن، کاشت نایجل دانت، به طور موثر یک بام سبز، تعداد زیادی بازسازی

در دو باغ در هرفوردشایر، احساس می‌کنم به دستیابی به مناطق کوچک کاشت اکولوژیکی واقعی، با گونه‌های واقعاً متراکم که در هم می‌آیند، بسیار نزدیک شده‌ام. در آخرین باغم به مدت هفت سال آزمایشی انجام دادم که به نوعی به من متقاعد شد که در چالش برانگیزترین شرایط: خاک مرطوب حاصلخیز، آفتاب کامل، این ممکن است امکان پذیر باشد. این شرایط به نفع رشد گیاهان شدیداً رقابتی است که احتمالاً هر چیز دیگری را باتلاق می‌کنند و خطرناک‌تر از همه، به نفع رشد علف‌های هرز است. این هرگز اتفاق نیفتاد (موفقیت!)، اما تا حدودی ناامید کننده، تجزیه و تحلیل هر 10 سانتی متر مربع پس از هفت سال، نشان داد که هنوز شکاف های زیادی وجود دارد. در واقع اینها احتمالاً می‌توانند با گونه‌های خزنده سطح زمین و گونه‌های کوتاه‌مدت بذر پر شوند. برای ایجاد یک زیستگاه چند لایه متراکم، باید گونه های بیشتری را در خود جای داد. من هم مثل همه اینجا چیزهای زیادی برای یادگیری دارم.

در مورد گیاهان چند ساله به سبک اودولف یا سیستم های کاشت مخلوط آلمانی که از گیاهان چند ساله با عمر طولانی در حدود 8 تا 9 بوته در هر متر مربع استفاده می کنند، چطور؟ آنها به گونه‌ای طراحی شده‌اند که نسبتاً پایدار باشند، اما امکان کاشت مقدار مشخصی را نیز فراهم می‌کنند. به نظر می رسد آنها نقطه شروع بسیار خوبی برای یک کاشت اکولوژیکی واقعی هستند. با این حال، خیلی پایدار نیست، زیرا می تواند مانع از هر گونه عملکرد زیست محیطی شود (فکر کنید پوشش زمین کوتونیستر سجده شده است).

و با موضوع پیت اودولف، یکی از جالب‌ترین و موفق‌ترین ترکیب‌های کاشت اکولوژیکی (علف‌های بومی و گل‌های وحشی) و گیاهان چند ساله غیربومی را ایجاد کرده است. اینجا را ببینید: مطمئناً این رویکرد سزاوار تحقیقات بیشتر است: اما بسیار وابسته به داشتن خاک‌های با حاصلخیزی پایین است.

چمنزار دائمی Piet Oudolf در Hummelo، معمولی برای کار او نیست، اما احتمالاً یکی از جالب‌ترین کارهایی است که او تاکنون انجام داده است. ترکیبی از عملکرد اکولوژیکی واقعی و ظاهر خوب

واقعیت این است که ما به سختی شروع به کاوش در مورد امکاناتی کرده ایم که بوم شناسان اکنون آن را اکوسیستم های جدید می نامند: «سیستمی از اجزای غیر زنده، زیستی، و اجتماعی (و برهم کنش های آنها) که به واسطه تأثیر انسانی، با آن هایی که غالب هستند متفاوت است. از نظر تاریخی، گرایش به خودسازماندهی و تجلی ویژگی های بدیع بدون مدیریت فشرده انسانی. در اینجا نقل شده است.

از این به بعد در مورد: NOEs: اکوسیستم های تزئینی جدید صحبت خواهم کرد.

از اینجا به کجا می رویم؟

چگونه می‌توانیم کاشت‌هایی را جمع‌آوری کنیم که ظاهر خوبی داشته باشند، با گونه‌هایی با ریشه‌های چندگانه که آنقدر متراکم هستند که می‌توانند به اندازه کاشت‌های طبیعی/نیمه طبیعی فرصت‌های حیات وحش را ارائه دهند، و به اندازه کافی پایدار هستند که نگهداری را آسان کنند؟

این اکنون چالش است. بیایید سطح را بالا ببریم.

زمان نامناسبی از سال برای گل‌ها، اما یک بانک سایه‌دار در Innisfree که شامل طیف گیج‌کننده‌ای از تنوع زیستی جدید اکوسیستم زینتی است.