تغییر به خوبی استراحت است – باغبان ناامید


ضرب المثل «تغییر به اندازه استراحت خوب است». به‌عنوان کسی که در هنگام استراحت و همیشه در حال حرکت، احساس راحتی می‌کنم، فقط می‌توانم امیدوار باشم که این خرد ویکتوریایی همچنان که در بزرگترین چالش زندگی‌ام قرار می‌دهم درست به اثبات برسد.

در 26 سال گذشته، من برای John Lewis & Partners، یک فروشگاه بزرگ معروف بریتانیایی کار کرده ام. با شروع در بخش پارچه لباس و فروش الگوهای کاغذی، راه خود را از طریق ظروف آشپزخانه، لباس مردانه، هدایا، چین و شیشه و لباس زنانه در سطوح مختلف مدیریتی باز کردم. از شعبه در ریدینگ، به دفتر مرکزی رفتم، جایی که برای رئیس اطلاعات کار می‌کردم و اطلاعات مربوط به رقبایمان را جمع‌آوری می‌کردم. همه چیز کاملاً بالاتر از حد مجاز بود، اما این شغل بینش شگفت انگیزی در خرده فروشی به من داد. این تجربه منحصربه‌فرد ذهن پرسشگر و مهارت‌های نوشتاری من را توسعه داد: همه گزارش‌ها توسط رئیس «مشارکت» که تنها شریکی بود که مجاز به نوشتن با جوهر سبز بود، دیده و امضا می‌شد. قبل از اینکه اولین شغلم را به عنوان خریدار پیدا کنم، از طریق تبلیغات، توسعه محصول و بسته بندی حرکت کردم. در آن نقش، من خوش شانس بودم که در یک سری از دسته بندی ها از جمله اثاثه یا لوازم داخلی، هدایا، بازی ها، عطرهای خانگی، غذای کادویی، مانع و البته کریسمس ریاست کردم. سرم به من گفت که باید تا زمان بازنشستگی به کار ادامه دهم*. قلبم با مخالفت زمزمه می کرد، گاهی بلندتر، گاهی آرام تر، اما هرگز تاکیدی نداشت. زمانی که در ژانویه یک تغییر ساختار گسترده اعلام شد، نقش من از بین رفت. قلبم بالاخره صدایش را پیدا کرد. با کمی اطمینان از طرف دوستان بسیار عاقل، گوش دادن را انتخاب کردم.

بنابراین هفته گذشته من شرکتی را ترک کردم که بیش از نیمی از عمرم را حلال نگه داشته است. اگر ده ماه پیش با این ایده زندگی نمی‌کردم، این یک قدم بزرگ‌تر به نظر می‌رسید. من خوش شانس بودم که در طول دوره طولانی مدت خود توانستم برای آینده برنامه ریزی کنم. اکنون آنها را با شما به اشتراک می گذارم، زیرا شما و این وبلاگ نقش مهمی در شکل گیری آنها داشته اید.

نوشتن باغبان سرخورده را در سال 2012، درست قبل از بازی های المپیک لندن، شروع کردم. در نظر گرفته شده بود که کاوش در رسانه های اجتماعی، فرار از کار و ماجراجویی به دنیای باغ ها و باغبانی باشد. تعادل کار/زندگی و هر احساس ارزشمندی را به غیر از «شریک» بودن از دست داده بودم. مدرک من در مدیریت منظر قبلاً شانزده ساله بود و احساس می کردم از اولین عشقم، باغبانی، جدا شدم. پروژه کار کرد و به زودی سرنخی از نوشتن و برقراری ارتباط پیدا کردم. باغ من به نوشتن من دامن زد و نوشته هایم باغبانی ام را کامل کرد، و نتیجه کار بسیار بزرگتر از چیزی بود که تا به حال تصور می کردم. شروع به تعجب کردم که آیا وبلاگ من ممکن است به چیزی منجر شود یا خیر و مطمئناً همینطور شد. فالوورهایی پیدا کردم و خودم را در مجلات و تلویزیون دیدم. تا کنون خیلی خوب. سپس یک سهمیه، شریک شگفت‌انگیز من، جان (معروف به The Beau) و در نهایت، فرصتی برای تغییر مسیر حرفه‌ام آمد. طولی نکشید که تصمیم گرفتیم چه کار کنیم.

من همیشه احساس می کردم که خرده فروشی باغ چیزی کم دارد، به خصوص در فضای آنلاین. بسیاری از وب‌سایت‌ها ابزارها، دانه‌ها و گیاهان را به کسانی که می‌دانند با راهنمایی بسیار کمی برای آن‌هایی که اطلاعات کمتری دارند یا اعتماد به‌نفس ندارند، عرضه می‌کنند. مشاوره و الهام به طور کلی از طریق کتاب ها و امروزه رسانه های اجتماعی قابل دسترسی است. اطلاعات زیادی در خارج وجود دارد، برخی از آنها خوب، برخی از آن ها کم است، اما به ندرت محصول و دانش در یک مکان گرد هم آمده است. با کسب‌وکار جدیدم، دن کوپر گاردن، می‌خواهم آن را با ردیف کردن بهترین محصولات باغی و همراهی آنها با مشاوره‌های تخصصی و الهام‌بخشی، اصلاح کنم. همه ما چیزهای زیادی و زمان کمی داریم که بد خرید کنیم و در تاریکی مسیر خود را به جلو احساس کنیم. امیدوارم از طریق دن کوپر گاردن بتوانم تمام کارهای سخت را برای مشتریانم انجام دهم و به آنها زمان بدهم تا از باغ هایشان به همان اندازه که من از باغ های خودم لذت می برم لذت ببرند. و من می‌خواهم ذره‌ای از استعداد و عشق به رنگ را نیز به این موضوع بیاورم: زندگی برای خنثی بودن کوتاه‌تر از آن است. من می خواهم یک منبع برجسته برای دوستداران باغ ایجاد کنم که مفید، زیبا، مسئولیت پذیر و قابل اعتماد باشد، چیزی که معتقدم منحصر به فرد و جذاب خواهد بود.

اگر همه چیز طبق برنامه پیش برود، dancoopergarden.com در اوایل بهار فقط با محتوا راه اندازی می شود و پس از آن یک ماه یا بیشتر بعد، راه اندازی کاملاً تراکنشی خواهد داشت. مقیاسی که من به آن می رسم یک شبه اتفاق نمی افتد. تولید محتوا به زمان زیادی نیاز دارد (حدس بزنید در سه ماه آینده چه خواهم کرد) و مانند بسیاری از استارت آپ ها، من خودم بودجه پروژه را تامین خواهم کرد. چشم انداز به همان اندازه هیجان انگیز و وحشتناک است. هیچ چیز به اندازه این که بدانید ممکن است در دوازده ماه ورشکست شوید وجود ندارد. خوشبختانه، من از حمایت خانواده و دوستانم برخوردارم، از جمله ماریان ماژروس با استعداد فوق‌العاده که عکس‌های ارائه شده در این پست را گرفت (با وضوح بالا ارائه شد تا بتوان از آنها کاملاً قدردانی کرد) و لوی ایوانز که به کار بر روی هویت برند ادامه می‌دهد. هم برای باغ دن کوپر و هم برای باغبان سرخورده. در اینجا یک نگاه اجمالی وجود دارد:

بنابراین، باغبان سرخورده چه خواهد شد؟ نترس، در همان مسیری که اکنون ادامه می‌دهد، ادامه خواهد یافت. وقتی دن کوپر گاردن راه اندازی شد، وبلاگ تغییر خواهد کرد و پیوندهای واضحی بین این دو وب سایت وجود خواهد داشت. با این حال، باغبان سرخورده همیشه یک تلاش مستقل و شخصی باقی خواهد ماند که منعکس کننده من، باغ من و دیدگاه های من است. نکته مهم این است که از آن برای تبلیغ کسب و کار من استفاده نخواهد شد، و به عنوان مکانی برای انعکاس، روشنگری و گهگاهی بیرون آمدن من حفظ خواهد شد: تصور می کنم ممکن است چند فراز و نشیب در ماه های آینده به اشتراک بگذارم! Beau هر زمان که وقت داشته باشد به پست های خود در کنار من ادامه می دهد.

اگرچه من تنها چهار روز از کار گذشته ام، اما احساس قوی دارم که آن ویکتوریایی ها نکته ای داشتند. من نیازی به تعطیلات احساس نمی کنم و هر روز صبح با عجله برای رفتن از خواب بیدار می شوم. احساس شادی و انگیزه بیشتری نسبت به سالهای گذشته دارم. رئیس کمی برده‌ران است، اما من فقط خودم را مقصر آن هستم.

اگر نظر یا بازخوردی در مورد برنامه های من دارید، خوشحال می شوم نظر خود را بنویسید. از این گذشته، امیدوارم بتوانم تعداد زیادی از شما را متقاعد کنم که یک روز به زودی مشتری من شوید 😉 TFG.

*بعضی از شما ممکن است پروژه داهلیا را به خاطر بیاورید، که برنامه من برای سفر به سراسر جهان با بازدید و نوشتن در مورد باغ ها بود. این بخشی از “مرخصی طولانی” من بود، مزایایی که به شرکای با بیش از 25 سال خدمت اعطا می شود. مشاغل شرکا باز نگه داشته می شود و به مدت 6 ماه به طور کامل دستمزد دریافت می کنند و در عین حال برای شارژ مجدد باتری خود وقت صرف می کنند. به دلیل بیماری همه گیر، من نتوانستم از این پاداش استفاده کنم، بنابراین بخشی از بسته افزونگی من است. به نوبه خود، به کسب و کار نوپای من کمک مالی خواهد کرد. شاید یک روز، اگر موفق باشم، بتوانم پروژه داهلیا را احیا کنم و The Beau را به سفر یک عمر ببرم.